در نوشتار زیر کوشیده ایم، تاریخ شکل گیری و حیات نشریه مهم و تأثیرگذار ارمنی زبانی را که در تبریز به چاپ می رسید؛ یعنی، هفته نامه آراوُد(2)را به رشته تحریر در آوریم. از آنجایی که این نشریه در دوره مشروطه خواهی ایرانیان به وجود آمد و در اصل، به نوعی نماد مبارزات معنوی ارمنیان تبریز در جهت تحقق آرمان های مشروطیت بود لذا با بیان وضیعت فرهنگی و سیاسی تبریز در این دوره، به صورت موجز، سعی کرده ایم اطلاعاتی دقیق تر در اختیار خواننده قرار دهیم و البته، از بیان تاریخ مفصل حوادث دوران مبارزات مشروطه خواهی در تبریز خودداری کرده ایم. لازم به ذکر است طی بررسی و تألیف نوشتار تحقیقی حاضر با کمبود شدید منابع و مدارک رو به رو بودیم که بخشی از این کاستی ها را از طریق مصاحبه با فردی آگاه در این زمینه جبران کردیم. ارمنیان و تبریز مهد فرهنگ و اندیشه تبریز از کهن ترین شهرهای ایران است اما تاریخ بنای آن مشخص نیست. گروهی از مورخان بنای اولیه آن را به خسرو (222 – 238م)، پادشاه ارمنستان، که با اردوان پنجم (216- 224م)، از سلاطین اشکانی، معاصر بوده، نسبت می دهند. عده ای دیگر از تاریخ نگاران بنای آن را در دوره ساسانیان دانسته اند و برخی دیگر نیز بر این باورند که تبریز به فرمان زبیده، زوجه هارون الرشید، بنا شده است. زمانی که مسلمانان آذربایجان را فتح کردند تبریز قریه ای بیش نبود و در دوره های بعد، به سوی آبادانی و پیشرفت گام نهاد(3) چنانکه در دوره ایلخانان مغول، به منزله پایتخت این دولت رونقی فراوان یافت و ابنیه بسیاری از جمله مسجد، مدرسه و کتابخانه در آن بنا کردند.(4) در دوره های بعد و در زمان حکومت شاه اسماعیل اول، مؤسس سلسله صفوی، تبریز ضمیمه قلمرو ایران شد و البته، در این دوره بارها مورد هجوم ارتش عثمانی قرار گرفت تا اینکه بار دیگر شاه عباس اول آن را به تصرف درآورد.(5) در دوران قاجاریه، آغا محمد خان تبریز را، که در تصرف حاکمی محلی بود، ضمیمه قلمرو خویش ساخت و جانشین او، فتحعلی شاه، حاکمی برای آن مشخص کرد و به این ترتیب، تبریز به کانون اصلی فعالیت های ایرانیان تبدیل شد. عباس میرزا، ولی عهد فتحعلی شاه، در این شهر اقامت گزید و برنامه نوسازی ارتش ایران را شروع کرد. او در تبریز کارخانه توپ ریزی و اولین مطبعه را دایر ساخت و از همین زمان تبریز مقر ولی عهد ایران شد. در دوران سلطنت ناصر الدین شاه و به ویژه، در عصر صدارت امیر کبیر، تبریز از لحاظ فرهنگی بسیار پیش رفت کرد. احداث شبکه تلگراف و ایجاد چاپخانه هایی در تبریز، که منجر به انتشار اولین نشریات در این شهر شد، از جمله فعالیت های مهم فرهنگی بود که سبب اشاعه افکار و اندیشه های نو و بدیع در این شهر شد.(6) تبریز در اواخر قرن نوزدهم به صورت کانونی برای فعالیت های فرهنگی درآمد. در این زمان، بیشتر جمعیت ارمنیان آذربایجان در این شهر سکونت داشتند. تبریز شهری با کوچه های تنگ و پیچ در پیچ و خانه هایی یک طبقه بود که لیل آباد و قلعه(7) دو محله ارمنی نشین آن محسوب می شدند. بیشتر ساکنان محله لیل آباد را پیشه وران تشکیل می دادند و مردم آن اغلب در فقر و تنگدستی به سر می بردند. در این محله، کلیسایی با یک مدرسه کوچک وجود داشت و البته، مکتب خانه ای هم بود که زنی به نام ننه باجی آن را اداره می کرد. محله قلعه خاص ثروتمندان و توانگران بود. خلیفه گری ارمنیان آذربایجان، کلیساها و مدارس مهم، مرکز فعالیت برخی از احزاب ارمنی(8) و همچنین، کنسولگری کشورهای خارجی در این محله قرار داشت. فاصله بین فقرا و ثروتمندان ارمنی بسیار فاحش و مشهود بود. ثروتمندان زندگی پر زرق و برقی داشتند و به طور عمده، با حکومت مرکزی نیز در ارتباط بودند.(9) تبریز مرکز حوزه خلیفه گری ارمنیان آذربایجان محسوب می شد که قدیمی ترین خلیفه گری ارمنیان ایران بود. این خلیفه گری در صحن کلیسای حضرت مریم، که قدیمی ترین کلیسای تبریز است و در1160ش/1782م، در محله قلعه، ساخته شده، قرار داشت که البته، در سال های بعد تغییر مکان یافت.(10) بعدها، در جوار کلیسای مذکور، چاپخانه ای نیز احداث شد که نخستین چاپخانه تقریباً مجهز ارمنیان تبریز بود. دو چاپخانه دیگر؛ یعنی، بان ور و پاروس نیز، که هر دو در محله ارمنی نشین قلعه قرار داشتند، در سال های بعد به دست ارمنیان ایجاد شدند.(11) اولین مؤسسات فرهنگی و مدارس مختلف از1214ش/1836م فعالیت خود را آغاز کردند. نخستین مدرسه پیشرفته ارمنیان تبریز در1232ش/1854م ایجاد شد و انجمن های فرهنگی و خیریه ارمنیان این ناحیه نیز از1269ش/1891م و با خدمات مردمی فعالیت های خود را آغاز کردند. سپس، مدارس متعددی در تبریز به دست ارمنیان ایجاد شد که در این میان دو مدرسه دخترانه نیز وجود داشت. این مدارس را خود ارمنیان اداره می کردند و بیشتر معلمان آنها فارغ التحصیلان دانشگاه های معتبر قفقاز، روسیه و اروپا بودند.(12) با آغاز فعالیت های مشروطه خواهی در ایران تبریز به کانون مهم و با ارزش این مبارزات تبدیل شد. روزنامه نویسی در تبریز، که از مدت ها پیش و از زمان صدور فرمان مشروطیت آغاز شده بود، قدم به مرحله جدیدی گذاشت. انجمن مشروطه خواه تبریز روزنامه انجمن را منتشر ساخت و روزنامه های دیگری چون آذربایجان، امید، آزاد و اتحاد ملی و چند روزنامه دیگر نیز انتشار یافتند که بعد از چند شماره به دلایل مختلف انتشار آنها متوقف شد.(13) در همین زمان، وضعیت نامتعادل سیاسی قفقاز و ارمنستان غربی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، سبب مهاجرت شماری از ارمنیان ساکن این نواحی به آذربایجان و به خصوص، شهر تبریز شد. این مهاجران، که اکثراً فارغ التحصیلان دانشگاه های مهم حوزه قفقاز و روسیه و حتی اروپا بودند و برخی از آنها درجریانات و احزاب سیاسی شکل گرفته در قفقاز حضور مستقیم و موثر داشتند، سبب ورود افکار و اندیشه های خاص و بدیعی شدند که به زودی بر جمعیت ارمنیان ساکن این ناحیه (آذربایجان) تأثیر گذاشت و سبب به وجود آمدن موجی نو و بدیع از روشنفکران و متفکران ارمنی شد که برخی از آنها بعدها به منزله فعالان و مؤسسان مطبوعات ارمنی قدم به عرصه خدمات فرهنگی گذاشتند. از سوی دیگر، تأسیس دانشگاه ها و دانشسراهای عالی ارمنی زبان در ارمنستان و قفقاز سبب مهاجرت شماری از ارمنیان آذربایجان به این نواحی به منظور کسب تحصیلات عالیه شد. برخی نیز، که از توانایی مالی بیشتری برخوردار بودند، در دانشگاه های معتبر اروپایی و حتی ایالات متحده مشغول به تحصیل شدند. این عده پس از اتمام تحصیلات و بازگشت به وطن، در کنار جمعیت قبلی، جریانی عظیم و منسجم تشکیل دادند که تأثیری فراوان در رونق و پیش رفت فرهنگ روزنامه نگاری در میان ارمنیان تبریز داشت و به ویژه، در دوره مبارزات مشروطه خواهی تبریز در این عرصه بسیار فعالانه ظاهر شد. به این ترتیب، ارمنیان تبریز، که از مدت ها پیش کار چاپ نشریات را آغاز کرده بودند، در دوره مشروطه خواهی این فعالیت را به صورتی جدی تر ادامه دادند به ویژه اینکه برخی از احزاب ارمنی در این راه قدم هایی محکم و بدیع برداشتند از جمله حزب داشناکسوتیون،(14) که همکاری خود را با نهضت مشروطه خواه تبریز و به خصوص، گروه مبارزان ستارخان آغاز کرده بود. برخی از نشریات این دوره به دست اعضای این حزب و به منظور ایجاد جریان فکری خاص درمیان ارمنیان و در راه تحقق مبارزات مشروطه خواهی ایران شکل گرفت.(15) آراود در آغاز شکل گیری از اواخر 1285ش/ 1907م گروه های مختلف حزب ارمنی داشناکسوتیون همکاری خود را با گروه های مشروطه خواه آذربایجان، به ویژه، با گروه مبارزان ستارخان آغاز کردند. در ابتدا، این همکاری بیشتر در زمینه نظامی و شرکت مؤثر در نبردهای تبریز و سایر نقاط آذربایجان به منظور سرکوبی نیروهای حامی محمد علی شاه صورت می گرفت(16) اما پس از مدتی، کمبود نشریه ای برای بیداری و فراخوان هرچه بیشتر ارمنیان آذربایجان و به ویژه، شهر تبریز کاملاً احساس شد. از سوی دیگر، ارمنیان مقیم آذربایجان تنها می توانستند از طریق برخی نشریات فارسی زبان اطلاعات مربوط به مبارزات مشروطه خواهی را پی گیری کنند.(17) این در حالی بود که گروه های مختلف ارمنی نیز در کنار مبارزان مشروطه خواه ایران در جبهه های جنگ مشغول نبرد بودند و همواره، اخبار مربوط به آنها در نشریات مذکور ناقص و بسیار محدود به چاپ می رسید. به این ترتیب، به منظورجبران این کاستی تعدادی از اعضای حزب داشناکسوتیون تصمیم به انتشار نشریه ای ارمنی زبان در تبریز گرفتند.(18) در تابستان 1285 ش/1907م هایراپت بانیریان،(19)از معلمان مدارس ارمنی تبریز و از اعضای حزب داشناکسوتیون، که برای دیدار اقوامش به رستوف سفر کرده بود، با چند نشریه ارمنی زبان، که حوادث مربوط به مبارزات ارمنیان را در نقاط مختلف به ویژه حوزه قفقاز و ارمنستان شرقی تجزیه و تحلیل و چاپ می کردند، آشنا شد. او در مدت اقامت سه ماهه خود در رستوف با روند چاپ و انتشار این نشریات آشنایی یافت و چندین مقاله نیز درباره ارمنیان و وضیعت سیاسی و اجتماعی ایران به رشته تحریر در آورد. بانیریان در اول پاییز در سمت مدیر مدرسه ارمنیان هایکازیان ـ تامرازیان به تبریز بازگشت و در حین خدمت در این مدرسه با یکی از معلمان آن، سامسون قالاچیان، ارتباطی نزدیک برقرار ساخت. قالاچیان تجربیاتی فراوان در امر انتشار چندین نشریه در قفقاز داشت و مدتی سردبیری دو نشریه مهم ارمنی زبان یرگیر(20) و ژاماناک(21)را، که هر دو در قفقاز به چاپ می رسید، عهده دار بود. علاوه بر قالاچیان در میان معلمان این مدرسه چهره های فرهنگی دیگری نیز بودند که غالب آنها تجربیاتی در امر نویسندگی داشتند. به این ترتیب، هسته اولیه شکل گیری نشریه ای در تبریز با استفاده از تجربیات این افراد به وجود آمد. در اواسط 1287 ش/ 1909م، با موفقیت هایی که گروه های مبارز مشروطه خواه در آذربایجان به دست آوردند زمینه مناسب برای فعالیت های فرهنگی نیز فراهم شد. به این ترتیب، فکر ایجاد نشریه ای ارمنی زبان، که از مدت ها پیش در اذهان برخی از چهره های مهم فرهنگی و سیاسی شکل گرفته بود، به ثمر نشست(22) و سرانجام گروهی از شخصیت های سیاسی حزب داشناکسوتیون با همراهی برخی متفکران و روشنفکران ارمنی در اولین نشست خود برای ایجاد نشریه ای ارمنی زبان تصمیم به چاپ و انتشار هفته نامه ای گرفتند که به پیشنهاد بانیریان عنوان آراوُد را برای آن بر گزیدند.گروه هیئت تحریریه این نشریه را باغداسار ملیک باغداساریان، آواک ملیک آبراهامیان، سیمون میرزایان، هایراپت بانیریان و هوسپ هوانسیان(23)تشکیل می دادند که مسئولیت اداره و توزیع نشریه مذکور را نیز برعهده داشتند.(24) از آنجا که امکانات مالی برای چاپ و انتشار نشریه بسیار محدود بود تصمیم گرفتند اولین شماره های آراود، در چاپخانه ای موسوم به بان ور،(25) که مجهز به یک دستگاه چاپ دستی قدیمی بود و در ساختمان فردی به نام سارگیس در اوهانیان در محله ارمنی نشین قلعه قرار داشت، منتشر سازند. مسلماً کار چاپ و انتشار به کندی پیش می رفت اما هیئت تحریریه همه توان خود را برای انتشار اولین شماره آراود با تحمل سختی های فراوان به کار بستند.(26) در 26 مرداد 1287ش/ 16 آگوست 1909م سرانجام پس از تحمل شبی سخت و طولانی اولین شماره آراود با عنوان هفته نامه ادبی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منتشر شد. در این شماره، تقریباً همه اعضای هیئت تحریریه مقالاتی تألیف کرده بودند که بیشتر آنها شامل موضوعاتی درباره اهداف هفته نامه و وضیعت سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانیان ارمنی می شد. قیمت هفته نامه چهار شاهی بود و خود اعضای هیئت تحریریه آن را توزیع می کردند و در اختیار خوانندگان قرار می دادند.(27) در بخشی از سرمقاله اولین شماره آراود درباره اهداف و رسالت این نشریه چنین آمده است : (( آراود با دست هایی به هم پیوسته و استوار به سوی آنچنان روشنایی ای پیش می رود که در پرتو اشعه های سوزناک آن هر گونه استبداد سیاسی و اقتصادی از بین خواهد رفت. این نشریه متعهد می شود که در راه دستیابی به آرمان های والای خود همواره جانب صداقت و راستی را رعایت کند و در این راه خواهان همیاری و همکاری هر چه بیشتر آحاد ایرانیان ارمنی است)) .(28) آراود در مسیر تحولات ![]() هایراپت بانیریان سردبیر نشریه آراود به همراه خانواده اش هفته نامه آراود پس از انتشار چند شماره با مشکلات فراوان مالی روبه رو شد. قابل ذکر است تمامی افرادی که در فرآیند انتشار آراود حضوری موثر داشتند به صورت افتخاری و بدون هیچ گونه چشم داشت مالی به فعالیت در این نشریه می پرداختند و حتی بخشی از هزینه های آن با کمک های مادی همین افراد، که بیشتر آنها معلمان مدارس ارمنی تبریز بودند، و از حقوق اندک آنان، تأمین می شد. درشهریور ( سپتامبر) اولین سال انتشار هفته نامه آراود، در حالی که پنج شماره از آن منتشر شده بود، در دومین جلسه هیئت تحریریه پیشنهادی از سوی برخی از اعضای حزب داشناکسوتیون حاضر در این هیئت مطرح شد که مورد بحث فراوان قرار گرفت. پیشنهاد مذکور عبارت بود از تبدیل هفته نامه آراود به منزله ترجمان رسمی حزب داشناکسوتیون در تبریز و نظم بخشیدن به روند انتشار آن. پس از بحث و گفت و گوهای فراوان این پیشنهاد مورد موافقت اعضای حاضر در جلسه قرار گرفت و هیئت تحریریه ای مرکب از سارکیس آراراتیان و کاراپت بیونیان، که هر دو از قفقاز به تبریز مهاجرت کرده بودند و گاسپار هاکوپیان، از اهالی قره داغ، با حضور مؤثر هوسپ هوانسیان و هایراپت بانیریان شکل گرفت. بانیریان به منزله سردبیرهفته نامه آراود می بایست شماره ششم این نشریه را به امضا می رساند. همچنین مقرر شد از آن پس هفته نامه مذکور در چاپخانه خلیفه گری ارامنه تبریز، که دارای دستگاه چاپ تقریباً مجهزی بود، منتشر شود. تبدیل هفته نامه آراود به ترجمان رسمی حزب داشناکسوتیون تحولات چشمگیری در آن پدید آورد و در اندک زمانی، موفق شد روشنفکران و نویسندگان بزرگ ارمنی را از اقصی نقاط ایران و حتی فراسوی مرزهای آن به سوی خویش جذب کند. ستون های آراود مسائل مختلف ادبی، سیاسی، اجتماعی و حوادث روز را به خود اختصاص می داد. بخش مربوط به موضوعات سیاسی، که هوسپ هونسیان آن را اداره می کرد، بسیار پر بار بود.(29) در این بخش، معمولاً خود هوانسیان مقالاتی را که از روزنامه های فارسی زبان ترجمه می کرد به چاپ می رساند و البته، تعدادی از نویسندگان ارمنی نیز او را یاری می کردند که از آن میان باید به سامسون تادئوسیان(30) و آرام آقابیگیان، که در سلماس اقامت داشتند، و آسادور تامرازیان، از اهالی مازندران، که مقالاتی مهم درباره اوضاع سیاسی این ناحیه می نوشت، اشاره کنیم. بخش ادبی نیز اغلب با اشعاری از سیمون میرزایان، از شاعران گران قدرجامعه ایرانیان ارمنی، ارائه می شد.(31) در دوران مبارزات مشروطه خواهی تبریز و در زمانی که نبردهای مبارزان مشروطه خواه(32)به اوج خود رسیده بود، هفته نامه آراود تنها روزنامه ارمنی زبان تبریز بود که از طریق خبرنگاران خود اخبار مربوط به حوادث مهم را دریافت و منتشر می کرد. اکثر این خبرنگاران متصدیان تلگراف خانه های شهرهای مختلف بودند. از جمله آنها باید به آرسن خان مارکاریان اشاره کنیم که اخبار مهم سیاسی و اتفاقات تهران را در اسرع وقت و برای چاپ در هفته نامه آراود از طریق تلگراف به تبریز ارسال می کرد. به این ترتیب، هفته نامه آراود گام در راه ترقی نهاد و در 1288ش/1911م با تلاش های هیئت تحریریه صاحب چاپخانه ای اختصاصی و بسیار مجهز شد و از آن پس، به صورت نشریه سه روزانه به کار خود ادامه داد اما به زودی اتفاقاتی در تبریز روی داد که فعالیت آراود را با مشکل مواجه ساخت.(33) در اوایـــل همـــان سـال، سرانجــام نیروهــای مشروطه خواه تبریز موفق به شکست قوای حامی محمد علی شاه شدند و محمد علی شاه نیز خواسته های آنان را پذیرفت. با شکست محمد علی شاه روس ها برای حفظ منافع خود و به بهانه های مختلف وارد آذربایجان شدند. ورود روس ها به تبریز وضعیتی سخت و دشوار برای مبارزان و روشنفکران این شهر به وجود آورد. روس ها خیلی زود فعـالیــت انجمن های مختلف تبریز را ممنوع و بسیـاری از شخصیـت های فرهنگی و مبارز را دستگیر کردند و حتی شماری از آنان را به دار آویختند.(34) آنان پس از مدتی فعالیت برخی از نشریات را نیز زیر نظر گرفتند و ادامه انتشار آنها را با مشکل مواجه ساختند.(35) هنگام ورود روس ها به تبریز صد و سی و دومین شماره آراود آماده چاپ بود اما امکان چاپ و انتشار آن وجود نداشت. اکثر کارگران چاپخانه به دلیل فضای رعب و وحشتی که در اثر ورود روس ها به تبریز ایجاد شده بود کار خود را ترک کرده بودند. از سوی دیگر، برخی از مقالات آراود در شماره های پیشین، که در مخالفت با استعمار و حضور روس ها در ایران نوشته شده بود، به دست شماری از عاملان روس ها ترجمه شد و در اختیار آنان قرار گرفت.(36) به این ترتیب، سردبیر و هیئت تحریریه آراود مورد تهدید روس ها قرار گرفتند و البته، تعدادی از آنان نیز مجبور به ترک تبریز شدند. با این شرایط عملاً فعالیت نشریه آراود در دسامبر1911م در تبریز متوقف شد.(37) ادوارد براون، در کتاب خود، درباره تاثیر گذاری نشریه آراود نوشته است: (( نشریه آراود به سبب عقاید آزادی طلبی اش تأثیر قابل ملاحظه ای در قفقاز داشت و در نتیجه، ورود آن توسط روس ها به قفقاز و روسیه منع شده بود)) .(38) آراود در تهران ![]() هوسپ هوانسیان،سردبیر آراود در تهران در 1297 ش/1918م هامبارتسوم بازیل، که در تهران چاپخانه ای به نام مطبعه تهران داشت و به تازگی کار چاپ نشریه ایران نو را نیز در چاپخانه خود عهده دار شده بود، پیشنهاد انتشار نشریه آراود را درتهران مطرح ساخت که خیلی زود مورد استقبال واقع شد. به این ترتیب، آراود در تهران به حیات خود ادامه داد و هوسپ هوانسیان و سپس، زورا ساگینیان سردبیری آن را، که به صورت هفته نامه منتشر می شد، به عهده گرفتند اما به سبب پاره ای مشکلات آراود در 1299ش/1920م برای همیشه از ادامه حیات پر بار خویش باز ایستاد.(39) در پایان، لازم می دانم از جناب سوریک بانیریان، فرزند گران قدر هایراپت بانیریان، که اسناد و مدارک با ارزشی برای نگارش هر چه صحیح تر این نوشتار در اختیار نگارنده قرار دادند، کمال تشکر را ابراز دارم. تابستان 1387 پینوشتها: 1-کارشناس ارشد تاریخ ، محقق و مدرس دانشگاه. 2- Aravod به معنی سپیده دم. 3- ابوبکر راوندی، راحت الصدور، به اهتمام محمد اقبال (تهران: علمی، 1332)، ص111. 4- حمدالله مستوفی، نزهه القلوب، به کوشش محمد دبیر سیاقی (تهران: طهوری، 1336 )، ص76. 5-راجر سیوری، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی (تهران: مرکز ، 1372)، ص 34 و 84. 6- علی اصغر شمیم، ایران در دوران سلطنت قاجار (تهران: ابن سینا، 1342)، ص 28، 35، 142 و 144. 7- این دو محله در میان ارمنیان محلی تبریز به لیل آوا و قالا شهرت داشت. 8- خانه حزب داشناکسوتیون نیز در این محله قرار داشت. نک: آرپی مانوکیان، حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه ( تهران: رامرنگ، 1383 )، ص106. 9- آندره آموریان، حماسه یپرم، ترجمه هرایر خالاتیان (تهران: جاویدان، 1355 )، ص 18 و 19. 10-. لینا ملکمیان،کلیساهای ارامنه ایران ( تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1380 )، ص41 و 46. 11- مصاحبه با سوریک بانیریان، آرپی مانوکیان، تهران، خرداد و تیر 1387. 12 -باکور، دیدار از ایران ( ایروان: نارِکاتسی، 1996 )، ص11. 13- احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران (تهران: امیر کبیر، 1378 )، ص 287 – 289. 14- حزب انقلابی ارمنی داشناکسوتیون در اواخر قرن نوزدهم و در حوزه قفقاز به وجود آمد. هدف اصلی این حزب آزادی ارمنستان شرقی از سلطه روسیه و رهایی ارمنستان غربی از یوغ امپراتوری عثمانی و ایجاد ارمنستانی واحد بود. 15-نک: مانوکیان، حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه، بخش دوم، فصل 1 و 2. 16- محمد علی شاه پس از جلوس بر تخت سلطنت با اساس مشروطیت، که فرمان آن به دست پدرش امضا شده بود، مخالفت نمود و پس از چندی مجلس را به توپ بست. این عمل او سبب قیام مبارزان مشروطه خواه ایران شد که تبریز یکی از مهم ترین کانون های آن بود . 17- نک: آندره آموریان، داشناکسوتیون در ایران (تهران: آلیک،1950). 18- همو، وقایع نگاری حزب ارمنی داشناکسوتیون (آتن: هایکاکان، 1992)، ج3، ص251 و 252. 19- او از اهالی وان، واقع در ارمنستان غربی، بود و از دوران نوجوانی به گروه های مبارز داشناکسوتیون پیوست. بانیریان پس از اتمام تحصیلات خود در مدرسه عالی گئورکیان اجمیادزین به تبریز مهاجرت کرد. مدت ها در سمت معلمی و سپس، مدیریت چندین مدرسه ارمنی در تبریز و ارومیه فعالیت داشت و همچنین، ریاست اولین انجمن فرهنگی ارمنیان را در تبریز عهده دار بود. بانیریان به سه زبان فرانسه، آلمانی و روسی تسلط داشت و از وی آثار زیادی برجای مانده است. از جمله آنها، علاوه بر مقالات فراوانی که برای نشریات مهم ارمنی زبان آن زمان به رشته تحریر در آورده، می توان به ترجمه کتاب سویالیسم از زبان روسی اشاره کرد. او پس از توقف فعالیت هفته نامه آراود برای تحصیل در رشته دندان پزشکی به وین سفر کرد. بانیریان در 1947م در تبریز درگذشت و در مجموعه پانتئون قبرستان ارمنیان این شهر به خاک سپرده شد(مصاحبه با سوریک بانیریان، همان). 20- Yergir به معنی سرزمین. 21-Jamanak به معنی زمان. 22-هایراپت بانیریان، ((خاطرات من)) ، هایرنیک، ش 319 (آگوست 1912). 23-او متولد تبریز بود و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه آرامیان این شهر به پایان رسانده بود و به زبان فرانسه تسلط کامل داشت. هوسپ هوانسیان علاوه بر فعالیت مطبوعاتی تألیفاتی نیز داشت که از آن جمله باید به ترجمه کتاب آیینه و کتاب شرح زندگی یپرم خان اشاره کرد. او درتهران سردبیری هفته نامه آراود را عهده دار شد و در دوران جنگ جهانی دوم، مدتی سردبیر روزنامه آلیک نیز بود. نک: غلامحسین صالحیار و دیگران، چهره مطبوعات معاصر (تهران: پرس اجنت، 1351)، ص145. 24-بانیریان، همان، ش321 (نوامبر1912). 25- Banvor 26-همو، ((آراود)) ، آلیک (1936 )، ص 181. 27- همو، ((خاطرات من)) ، ش321. پنج شماره نخست آراود در اندازه 32× 42 به چاپ می رسید. 28- همو، ((آراود)) ، آراود، ش1 (16 آگوست 1909). 29- از این پس نشریه آراود در چهار صفحه و در اندازه های 36× 52 منتشر می شد. 30-سامسون استپان تادئوسیان متولد ناحیه ای در ارمنستان شرقی بود و پس از پایان تحصیلات خود، به تبریز و سپس، سلماس مهاجرت کرد. او خدماتی بیشمار در بخش فرهنگی جامعه ارمنیان آذربایجان ارائه کرده که از آن جمله باید به تأسیس چندین مدرسه و انجمن و تلاش وی برای شکوفایی هنر تئاتر اشاره کنیم. نک: ه. المار، یپرم (تهران: مدرن، 1964م)، ص172 و 173. 31- بانیریان، ((خاطرات من)) ، ش 321 . 32- در کنار مبارزان ایرانی به رهبری ستارخان گروهی از مبارزان ارمنی نیز تحت رهبری حزب داشناکسوتیون حضور داشتند. 33- در این زمان کار چاپ نشریه مذکور را چاپخانه امید بر عهده داشت (المار، همان، ص166). 34-. از جمله شخصیت های مهمی که روس ها به دار آویختند پطرس خان، رهبر یکی از گروه های نظامی و مبارز مشروطه خواه ارمنی، بود. 35-احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان (تهران: امیرکبیر 1387 )، ص36 – 39. 36- بانیریان، ((خاطرات من)) ، ش 325. 37-مصاحبه با سوریک بانیریان، همان. 38- ادوارد براون، تاریخ مطبوعات ایران در دوره مشروطیت، ترجمه محمد عباسی ( تهران: معرفت، بی تا )، ج2، ص 28. 39-المار، همان، ص 169. منابع: آموریان، آندره. داشناکسوتیون در ایران. تهران: آلیک،1950. ــــــــ . حماسه یپرم . ترجمه هرایر خالاتیان. تهران: جاویدان، 1355. ــــــــ . وقایع نگاری حزب ارمنی داشناکسوتیون. آتن: هایکاکان،1992، ج 3. المار، ه. یپرم. تهران: مدرن، 1964. باکور. دیدار از ایران. یروان: نارکاتسی، 1996. بانیریان، هایراپت. (( آراود)) ، آراود. ش1. آگوست 1909. ــــــــ . (( آراود)) . آلیک. 1936. ــــــــ . (( خاطرات من)) . هایرنیک. ش319. آگوست1912؛ ش321. اکتبر1912؛ ش 325.فوریه 1913. براون، ادوارد. تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت. ترجمه محمد عباسی. تهران:معرفت، [بی تا]، ج2. راوندی، ابوبکر. راحت الصدور. به اهتمام محمد اقبال. تهران: علمی، 1332. سیوری، راجر. ایران عصر صفوی. ترجمه کامبیز عزیزی. تهران: مرکز، 1372. شمیم، علی اصغر. ایران در دوران سلطنت قاجار. تهران: ابن سینا، 1342. صالحیار، غلامحسین و دیگران. چهره مطبوعات معاصر. تهران: پرس اجنت، 1351. کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. تهران: امیر کبیر، 1378. ــــــــ . تاریخ هیجده ساله آذربایجان. تهران: امیر کبیر، 1387. مانوکیان، آرپی. حزب داشناک و جریان نهضت مشروطه. تهران: رامرنگ، 1383. ــــــــ . مصاحبه با سوریک بانیریان، خرداد و تیر 1387. مستوفی، حمد الله. نزهه القلوب . به کوشش محمد دبیر سیاقی. تهران: طهوری، 1366. ملکمیان، لینا. کلیساهای ارامنه ایران. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1380. |
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 45
|